گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد بیست و چهارم
آموزه ها و پیام ها




1. امانتداري از مهمترین شاخصهاي انتخاب مدیران است. 2. انسانهاي پاکدامن و امین را براي مدیریتها برگزینید. 3. پیش از
نصب مدیران، با آنها گفتگو کنید. 4. اگر بیگناهی زندانیان اثبات شد، آنان را به جایگاهی که سزاوارند، برسانید. *** درآیه
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ؛ » . 55 به درخواست یوسفبراي خزانهداري مصر اشارهشده وآمده است: 55
«. مرا بر منابع (اقتصادي) این سرزمین بگمار [چرا] که نگهبانی دانایم » : (یوسف) گفت
نکته ها و اشاره ها
1. پیشنهاد پادشاه مصر به یوسف درباره پذیرش یک مقام حکومتی بود، ولی یوسف خود به سراغ وزارت اقتصاد، دارایی و معادن
مصر رفت و آن را درخواست کرد؛ زیرا میدانست خشکسالی هفت ساله و بحران اقتصادي در پیش است که جان توده مردم را به
خطر میاندازد؛ بنابراین، لازم است یوسف جوانمردانه، ایثارگرانه و خردمندانه به نجات مردم و اقتصاد مصر اقدام کند. 2. پذیرش
مقامات حکومتی از جانب پادشاه غیر الهی حرام است، ولی یوسف براي نجات جان مردم در خشکسالی و قحطی لازم دید مقام
خزانهداري و اقتصاد مصر را بپذیرد؛ آري، همانگونه که پذیرش مقامات حکومتی از طاغوتها حرام است، گاهی براي حفظ جان
3. یوسف در ص: 114 .«1» مردم و امور مهمتر، پذیرش مقامهاي آنان جایز یا واجب میشود
میان تمام مقامات حکومتی، وزارت اقتصاد و دارایی را انتخاب کرد و این مطلب اهمیت بُعد اقتصادي جامعه را نشان میدهد؛ زیرا
بسیاري از نابسامانیها و بیعدالتیها از همین ناحیه شروع میشود. احادیث اسلامی نیز بر موضوع اقتصاد تأکید کرده و آن را یک
عبادت به شمار آورده است. در جهان امروز نیز بسیاري از مشکلات جوامع اسلامی به جهت نابسامانیها و توجه نکردن به
برنامهریزي صحیح اقتصادي است. آري، توجه به مسایل اقتصادي و کنترل مصرف و داراییهاي کشور و توزیع عادلانه ثروت رکن
اشاره به دو رکن اساسی مدیریت اقتصادي است؛ یعنی « علیم » و « حفیظ » اساسی عدالت اجتماعی و مورد توجه اسلام است. 4. تعبیر
اگر وزیران یا مدیران اقتصادي جامعه، آگاهی و تخصص کافی نداشته باشند، نمیتوانند وظایف خود را به درستی انجام دهند و
اگر تخصص داشته باشند، ولی امانتدار و پاسدار بیت المال نباشند، منحرف و گرفتار بیعدالتی میشوند. 5. هر چند خودستایی
در اسلام مذموم شمرده شده، از این آیه استفاده میشود انسان گاهی لازم است علوم و تواناییهاي خود را به جامعه معرفی کند تا
« نگاهدارندهاي دانا » و از این رو بود که یوسف خود را به عنوان «1» سرمایههاي وجودي او به صورت گنجی متروك باقی نماند
معرفی کرد که مناسب مقام وزارت دارایی و اقتصاد است. 6. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: انسان میتواند هرگاه
تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، .«2» ناگزیر شود، خود را معرفی کرده، و به پاکی بستاید؛ سپس حضرت به آیه فوق استناد کردند
ج 24 ، ص: 115 از حدیث و آیه یاد شده استفاده میشود که خودستایی دو گونه است: نوعی از آن که براي فخرفروشی به دیگران
است، مذموم و نوعی از آن که براي معرفی خود در مواقع لزوم است، جایز میباشد.
صفحه 52 از 87
آموزه ها و پیام ها
2. در موارد ضرورت، پذیرش مقام حکومتی از دستگاه .«1» 1. هرگاه لازم بود، داوطلب مسئولیتها و مقامات حکومتی شوید
طاغوت جایز است. 3. در مواقع ضروري میتوانید به معرفی و مدح خویش بپردازید. 4. کارگزاران اقتصادي باید به کار خود آگاه
بوده (و متخصص) و پاسدار اموال مردم باشند. *** در آیه 56 و 57 به پاداشهاي نیکوکاري یوسف در دنیا و آخرت اشاره شده و
وَکَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَآءُ نُصِ یبُ بِرَحْمَتِنَا مَن » . با بیان دو قانون کلی در این باره، آمده است: 56 و 57
نَّشَآءُ وَلَا نُضِ یعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ* وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ؛ و این گونه یوسف را در سرزمین (مصر) امکانات
دادیم، که هر کجا میخواهد در آن جاي گزیند؛ رحمتمان را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میرسانیم؛ و پاداش
نیکوکاران را تباه نخواهیم کرد. * و [لی پاداش آخرت حتماً بهتر است، براي کسانی که ایمان آورده و همواره خودنگهداري (و
ص: 116 «. پارسایی) میکردند
نکتهها و اشارهها
1. این آیه به یک قانون کلی و سنّت الهی در نظام اجتماعی انسان اشاره دارد و آن این که هر کس نیکوکار شد، خدا پاداش
دنیوي و اخروي او را به طور کامل خواهد داد. 2. این آیه اشاره میکند که یوسف به جهت پاکدامنی، پارسایی، شکیبایی و
نیکوکاري خود، پاداش مادي خویش را در همین جهان دریافت کرد و اگر انسانی آلوده بود، خداوند پیروزي و سعادتی این چنین
نصیب او نمیکرد. 3. آیه دوم اشاره دارد که پاداش اخروي بهتر است؛ پس اگر نیکوکاري در دنیا به پاداش خود نرسید، ناراضی
4. در این دو آیه .«1» نباشد؛ زیرا مقدمات یا ظرفیتهاي لازم براي این کار در دنیا وجود نداشته، و پاداش بهتري در انتظار او است
به سه صفت یوسف یعنی نیکوکاري، ایمان و پارسایی اشاره گردیده و در حقیقت، عوامل سعادت، پیروزي و بهرهمند شدن از
رحمت الهی بیان شده است. 5. در نظر برخی افراد پاداش نقد دنیوي مهم است، ولی در این آیه بیان شده که براي افراد با ایمان و
تقوا پیشه، پاداشهاي اخروي بهتر و شایستهتر است. 6. در این آیه اشاره شده که حوزه اختیارات یوسف گسترده بود و هرگونه که
اراده میکرد، عمل مینمود. 7. در این آیه اشاره شده که تقواي پایدار ارزشمند است؛ یعنی استمرار تقوا خود یک ارزش است.
ص: 117
آموزهها و پیامها
1. خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیسازد. 2. پاداش نیکوکاران در دنیا داده خواهد شد و بر طبق رحمت الهی، به امکانات
در آیه 58 به آمدن *** .«1» ویژهاي دست خواهند یافت. 3. ایمان و ملازمت بر تقوا، شرط بهرهمندي از پاداشهاي اخروي است
وَجَآءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ؛ و برادران یوسف (به » . برادران یوسف به مصر اشاره شده و آمده است: 58
«.( هنگام خشکسالی به مصر) آمدند، و بر او وارد شدند، و وي آنان را شناخت؛ و [لی آنان او را نشناختند، (و بیگانه شمردند
نکتهها و اشارهها
1. یوسف علیه السلام پس از آزادي به مقام وزارت اقتصاد و دارایی مصر منصوب شد، و هفت سال پی در پی وضع کشاورزي
مصر خوب بود و همه انبارها پر شد؛ سپس هفت سال دوم که سالهاي خشکسالی بود، آغاز گردید. مردم مصر و کشورهاي
اطراف مانند کنعان که گرفتار مشکلات اقتصادي شده بودند، و به سوي یوسف میآمدند و با برنامهاي منظم، آذوقه مورد نیاز را
صفحه 53 از 87
دریافت میکردند. ده برادر یوسف نیز که در کنعان زندگی میکردند، براي خرید غلّات به مصر آمدند و خبر ورودشان به یوسف
رسید، او آنان را به مجلس خود دعوت کرد و برادرانش را شناخت، ولی آنان یوسف را نشناختند. تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)،
و از سوي دیگر، یوسف لباس مردم ،«1» 2. برادران یوسف از سویی حدود سی سال بود که یوسف را ندیده بودند ج 24 ، ص: 118
مصر را پوشیده بود، و گذشته از اینها، برادران احتمال نمیدادند که یوسف به مقام وزارت مصر رسیده باشد و از این رو بود که
او را نشناختند. 3. مفسران قرآن درباره اینکه چرا یوسف خودش را به برادران معرفی نکرد و پیکی به کنعان نفرستاد، پاسخهاي
متعددي دادهاند؛ از جمله اینکه یوسف از طرف پروردگار اجازه این کار را نداشت؛ زیرا یعقوب در آزمایش الهی بود و میبایست
این آزمایش را به پایان ببرد، و دیگر اینکه اگر یوسف خود را به برادران معرفی میکرد، آنان وحشت میکردند و از ترس انتقام
4. از این آیه استفاده میشود که یوسف رفت و آمدهاي مردم به مصر را زیر نظر داشت و آمار و اسامی .«2» او دیگر باز نمیگشتند
را بررسی و کنترل میکرد و از این رو، برادران را شناخت. 5. از این آیه استفاده میشود یوسف با اینکه یک وزیر و مدیر ارشد
حکومتی بود، ولی مردم و حتی بیگانگان به راحتی به حضور او میرسیدند.
آموزهها و پیامها
1. خدا میتواند افراد قدرتمند دیروز را نیازمندان امروز و مظلومان را بر آنان حاکم گرداند. 2. با خطاکارانی که نیازمند شما
شدهاند، با بزرگواري رفتار کنید. *** ص: 119 در آیه 59 و 60 به سخنان یوسف و هشدار
وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَّکُم مِّنْ أَبِیکُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی » . او درباره آوردن بنیامین اشاره شده و آمده است: 59 و 60
الْکَیْلَ وَأَنَاْ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ* فَإِن لَّمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ عِندي وَلَا تَقْرَبُونِ؛ و هنگامی که (یوسف) آن (برادر) ان را با بارهایشان
برادرتان را که از پدر شماست، نزد من آورید. آیا نمیبینید که من پیمانه را تمام میدهم، و من بهترین » : مُجهَّز ساخت، گفت
«. میهماندارانم؟* و اگر او را نزد من نیاورید، پس هیچ پیمانهاي براي شما در نزد من نخواهد بود؛ و [به من نزدیک نشوید
نکتهها و اشارهها
1. از این آیه و سخنان مفسران استفاده میشود هنگامی که برادران یوسف به نزد او آمدند، با آنان سخن گفت و از وضع
خانوادگی آنان پرسید و برادران بیان کردند که پدرشان یعقوب با برادر پدري آنان (بنیامین) در کنعان ماندهاند، و یوسف که با
بنیامین از یک مادر بودند، بدون آنکه خود را معرفی کند، خواستار دیدار بنیامین شد، و شاید آوردن او را نشانه صداقت فرزندان
یعقوب دانسته و یا دادن سهم پدر و بنیامین را مشروط به آوردن او کرده باشد. 2. از این آیات استفاده میشود که یوسف
میخواست از هر طریقی که شده برادرش بنیامین را نزد خود آورد و از این رو، گاهی از راه تشویق وارد میشد و مهمان نوازي و
.3 پیمانههاي آذوقه را یادآوري میکرد و گاهی برادرانش را تهدید مینمود. ص: 120
اصرار یوسف براي آمدن بنیامین یا براي آن بود که میخواست رفته رفته زمینه آمدن خانوادهاش و جلب توجه پدر به مصر فراهم
شود و یا اینکه بر جان بنیامین میترسید و میخواست او را از دست برادران نجات دهد. 4. از این آیات استفاده میشود که خرید
البته پیمانه را به طور کامل ادا میکردند. 5. از این آیه استفاده «1» ، و فروش غلّات در مصر با پیمانه بوده است نه با سنجش وزن
میشود که یوسف بسیار مهمان نواز بوده و این یکی از ویژگیهاي اخلاقی پیامبران است. 6. از این آیه استفاده میشود که یوسف
خود بر توزیع کالا در مصر نظارت داشت، به گونهاي که بر بارگیري کاروانها نیز نظارت میکرد. 7. از آیه دوم استفاده میشود
که یوسف برادران را به تحریم اقتصادي و قطع روابط تهدید کرد؛ یعنی از دو عامل اقتصادي و روانی براي تسلیم کردن برادران
ستمکار استفاده نمود.
صفحه 54 از 87
آموزهها و پیامها
1. در زمان قحطی نیز کالاي مردم را به صورت کامل بپردازید (و کم فروشی نکنید.) 2. پیامبران الهی مهماننواز بودهاند (واین
آموزهاي براي همه انسانهاست.) 3. زمامداران حقطلب میتوانند از تهدید تحریم اقتصادي و قطع روابط، براي تسلیم کردن
ستمکاران جهان استفاده کنند. 4. در مدیریت، هم تشویق و هم تهدید لازم است. 5. در هنگام قحطی، اگر کشور یا منطقه دیگري
از شما کمک خواست، به آنان یاري رسانید. *** ص: 121 در آیه 61 به وعده آوردن
بزودي درباره او از پدرش تمنّا خواهیم » : قَالُواْ سَنُروِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفعِلُونَ؛ (برادران) گفتند » . بنیامین اشاره شده و آمده است: 61
«. کرد، و حتماً ما (این کار را) انجام میدهیم
نکتهها و اشارهها
1. برادران در برابر اصرار یوسف براي آوردن بنیامین ناگزیر شدند آوردن او را به یوسف وعده دهند. 2. از تعبیر قاطعانه برادران
استفاده میشود که آنان اطمینان داشتند میتوانند پدر را راضی کنند و بنیامین را به «. حتماً این کار را انجام میدهیم » : که گفتند
مصر آورند؛ آري، آنان که با نقشهاي جدید توانستند یوسف را از پدر جدا کنند، حتماً میتوانند برادر او را نیز از پدر جدا سازند.
اجازه میگیریم. این تعبیر یا به « پدرش » میگیریم، گفتند: از « پدرمان » 3. برادران به جاي آنکه بگویند اجازه آمدن بنیامین را از
خاطر حسادت آنها به بنیامین بود که فکر میکردند پدر او را بیشتر دوست دارد و یا میخواستند به یوسف بگویند اجازه بنیامین به
در اصل به معناي طلب چیزي به آرامی است و در اینجا، به معناي تلاش آرام براي « سَنُراوِدُ » دست پدرش است و نه آنها. 4. واژه
البته به باور برخی مفسران، این واژه به مراجعه پی در پی و همراه با التماس و خدعه اطلاق میشود «1» . تغییر نظر یعقوب میباشد
ص: 122 .«2»
آموزهها و پیامها
1. این آیه به فرزندان میآموزد که بدون اجازه پدر، در حدود اختیارات او تصمیم نگیرند. 2. اگر چیزي بر خلاف میل پدر
میخواهید، با تمنّا و نرمی از او درخواست کنید. *** در آیه 62 ، به باز پس دادن کالاهاي فرزندان یعقوب اشاره شده وآمده
وَقَالَ لِفِتْینِهِ اجْعَلُواْ بِضعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَآ إِذَا انقَلَبُواْ إِلَی أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ و (یوسف) به غلامان جوانش » . است: 62
کالاهاي آنان را در بارهایشان بگذارید، تا شاید هنگامی که به سوي خانواده- شان باز گشتند، آن را بشناسند، باشد که » : گفت
«. آنان بازگردند
نکتهها و اشارهها
1. یوسف علیه السلام، وجوهی را که برادران در برابر آذوقه و غلات پرداخته بودند، به آنان بازگرداند تا به بزرگواري و گذشت
2. یوسف دستور «1» . وي آگاهی یافته، بتوانند بار دیگر به مصر باز گردند و از آوردن برادر کوچک خود هراسی به دل راه ندهند
.3 داد وجوه برادران را پنهانی در بارهاي آنان بگذارند تا منّتی بر آنان نباشد. ص: 123
مفسران درباره اینکه چرا یوسف اموال بیت المال را به برادران خود داد، چند پاسخ دادهاند: نخست آنکه او وزیر دارایی مصر بود
و از حقوق شخصی خود آن مبلغ را پرداخت کرد، و دیگر آنکه برادران یوسف در آن زمان قحطی، افرادي مستضعف به شمار
و در هر صورت یوسف مخلص، پارسا و نیکوکار هیچگاه .«1» میآمدند و به همین دلیل، او میتوانست از بیت المال به آنان بدهد
صفحه 55 از 87
بیت المال را بدون حساب به کسی نمیبخشد.
آموزهها و پیامها
1. بديهاي دیگران را با نیکی پاسخ دهید. 2. براي به دست آوردن خانواده خویش، سرمایه گذاري کنید. 3. هدیه و گذشت سبب
جلب محبت و اطمینان افراد میشود. *** در آیه 63 به سخنان فرزندان یعقوب و نقشه جداسازي بنیامین از پدر اشاره شده و آمده
فَلَمَّا رَجَعُواْ إِلَی أَبِیهِمْ قَالُواْ یأَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَآ أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحفِظُونَ؛ و هنگامی که به سوي پدرشان باز » . است: 63
اي پدر ما! پیمانه (مواد غذایی) از ما منع شد، پس برادرمان را با ما بفرست، تا پیمانه بگیریم، و قطعاً ما نگهبان او » : گشتند، گفتند
«. هستیم
نکتهها و اشارهها
1. این آیه صحنهاي را تصویر میکند که برادران یوسف پس از بارگیري آذوقه، از مصر به کنعان آمده و خدمت پدرشان یعقوب
2. از این رسیدند و شرط وزیر دارایی مصر را که آوردن بنیامین بود، مطرح کردند. ص: 124
. آیه استفاده میشود که یعقوب علیه السلام بر خانواده خود مدیریت میکرد و بدون اجازه او نمیتوانستند، بنیامین را بیرون ببرند. 3
در این آیه دیده میشود که برادران یوسف از عوامل روانی و عاطفی براي جلب موافقت یعقوب به خوبی استفاده کردند؛ یعنی
یاد نمودند و سوم، قول دادند از بنیامین حفاظت « برادرمان » خطاب کردند و دیگر، از بنیامین با لفظ « پدر ما » نخست او را با لفظ
کنند.
آموزهها و پیامها
1. فرزندان درباره مسائل خانوادگی از پدر اجازه بگیرند. 2. هرگاه چیزي از پدر میخواهید، با محبت با او سخن گویید. *** در
قَالَ هَلْ ءَامَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَآ أَمِنتُکُمْ » . آیه 64 پاسخ یعقوب به درخواست فرزندانش و سابقه بد آنان اشاره شده و آمده است: 64
آیا شما را بر او امین سازم، جز همانگونه که قبل از [این » : عَلَی أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حفِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرحِمِینَ؛ (یعقوب) گفت
«. شما را بر برادرش (یوسف) امین کردم؟! پس خدا بهترین پاسدار و او مهرورزترین مهرورزان است
نکتهها و اشارهها
1. فرزندان از پدر خواستند بنیامین را به آنان بسپارد تا همراه خود به مصر ببرند، ولی یعقوب علیه السلام یادآور شد که آنها سابقه
بدي درباره جدا کردن یوسف از پدر دارند؛ بنابراین، آیا باز هم انتظار دارند به آنها اطمینان کند و برادرشان را به آنها بسپارد.
خدا بهترین حافظ و رحم کنندهترین » : 2. بخش دوم سخن یعقوب که میفرماید ص: 125
یا بدین جهت است که یعقوب به یاد یوسف گمشده افتاد و از آنجا که اجمالًا میدانست او زنده است، براي او دعا «. افراد است
کرد که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش، و یا به بنیامین اشاره دارد که یعقوب او را با فرزندان بد سابقه نمیفرستد و اگر هم
.«2» -«1» بفرستد، به خدا میسپاردش
آموزهها و پیامها
1. براي واگذار کردن کار به افراد، سابقه آنها را در نظر بگیرید. 2. تا میتوانید به افراد بد سابقه اطمینان نکنید. 3. در حوادث به
صفحه 56 از 87
رحمت بینظیر الهی و حفاظت نیکوي او توجه کنید و بر او توکل نمایید. 4. بهترین نگاهدارنده خداست؛ (پس بر او توکل کنید).
. *** در آیه 65 به کمک مخفیانه یوسف به خانواده و اصرار برادران براي جداکردن بنیامین از یعقوب اشاره شده و آمده است: 65
وَلَمَّا فَتَحُواْ مَتعَهُمْ وَجَ دُواْ بِضعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قَالُواْ یأَبَانَا مَا نَبْغِی هذِهِ بِضعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ »
اي پدر ما » : ذلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ؛ و هنگامی که وسایلشان را گشودند، دریافتند که کالاي آنان به سویشان باز گردانده شده؛ گفتند
(دیگر) چه میخواهیم؟! این کالاي ص: 126 ماست [و] به ما باز گردانده شده است؛ و (اگر
برادر ما را با ما بفرستی) براي خانواده خویش موادّ غذایی میآوریم؛ و برادرمان را نگهبانی میکنیم، و یک پیمانه (بار) شتر
«. میافزاییم؛ این پیمانه (بار براي عزیز مصر) آسان است
نکتهها و اشارهها
1. یوسف هنگامی که آذوقه و غلّات به برادرانش فروخت، دستور داد بهائی که پرداخته بودند، مخفیانه در کالاهاي آنان جاسازي
کنند تا پس از بازگشت متوجه بزرگواري و بخشش او بشوند و بار دیگر به مصر باز گردند. هنگامی که برادران در کنعان کالاهاي
خود را گشودند و بهاي پرداختی را در آنجا یافتند، این مطلب را شاهد صدق خود گرفتند و براي پدر استدلال کردند که لازم
یا اشاره به آن ،« این پیمانه ناچیزي است » : است بنیامین را نزد حاکم بخشنده مصر بفرستد و نگران نباشد. 2. اینکه برادران گفتند
است که حاکم مصر مرد سخاوتمندي است و اینکه یک بار شتر براي بنیامین بدهد، برایش ناچیز است، و یا اشاره میکند آنچه ما
البته احتمال اول با ظاهر آیه «1» ؛ پیشتر از مصر آوردیم، چیز کمی است و اگر بنیامین همراه ما بیاید، آذوقه بیشتري میآوریم
سازگارتر است.
آموزهها و پیامها
1. هدیه و بخشش آبرومندانه، توجه دیگران را به سوي انسان جلب میکند. 2. به فکر غذا و امنیت خانواده خویش باشید. ***
ص: 127 در آیه 66 به سخنان یعقوب درباره موافقت مشروط با رفتن بنیامین اشاره شده و
قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّی تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِّنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّآ أَن یُحَاطَ بِکُمْ فَلَمَّآ ءَاتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَی مَا نَقُولُ » . آمده است: 66
من او را با شما نخواهم فرستاد، تا پیمان محکم الهی [به من بدهید، که او را حتماً نزد من خواهید آورد؛ » : وَکِیلٌ؛ (یعقوب) گفت
خدا، نسبت به آنچه » : مگر اینکه (حوادث) شما را احاطه کند؛ و هنگامی که پیمان محکمشان را به او دادند، (یعقوب) گفت
«! میگوییم، گواه و نگهبان است
نکتهها و اشارهها
1. از این آیه استفاده میشود که یعقوب حاضر نبود، فرزندش بنیامین را همراه فرزندانش به مصر بفرستد، ولی اصرار آنان و دلایل
و شواهدي که میآوردند، سبب شد به طور مشروط موافقت کند. 2. شاید سبب موافقت یعقوب علیه السلام با رفتن بنیامین، اهمیت
مسائل اقتصادي در آن سال قحطی و نیز اصرار همراه با دلایل و شواهد منطقی فرزندان بود؛ االبته گذشت حدود سی سال از داستان
یوسف علیه السلام فرزندان یعقوب را کار آزمودهتر کرده بود و احتمال خیانت آنها با توجه به عبرتی که از حضرت یوسف علیه
که یعقوب از فرزندانش میخواست، همان عهد و پیمان یا سوگندي « وثیقه الهی » 3. مقصود از «1» . السلام گرفته بودند، کم بود
البته این سوگند به تنهایی براي تضمین سلامت بنیامین کافی نبود، ولی نوعی محکم کاري به «2» ؛ بوده که با نام خدا همراه است
4. در این آیه اشاره شده که یعقوب یک مورد را استثنا کرد و شمار میرفت. ص: 128
صفحه 57 از 87
گفت: اگر رخدادهایی مانند مرگ همه شما را احاطه کرد و گرفتار شدید و نتوانستید بنیامین را بر گردانید، اشکالی ندارد. این
«1» . مطلب اشاره دارد که تکلیف به چیزي که مقدور انسان نیست، درست نمیباشد
آموزهها و پیامها
1. هرگاه کسی بد قولی کرد، در مراحل بعدي قرارداد او را محکمتر کنید. 2. در قراردادها حوادث غیر مترقبه را در نظر بگیرید
3. افراد را به چیزي که از قدرت آنان خارج است، مجبور نکنید. 4. نخست محکم کاري سپس برخدا توکل کنید. 5. در .«2»
روابط اجتماعی و خانوادگی خود، وثیقههاي الهی (همچون سوگند) را معتبر بدانید. *** در آیه 67 به سفارش یعقوب به
وَقَالَ یبَنِیَّ لَاتَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوبٍ مُتَفَرِّقَۀٍ وَمَآ أُغْنِی عَنکُم مِّنَ » . فرزندانش و توکل او اشاره شده و آمده است: 67
اي پسران من، از یک در وارد نشوید، و از درهاي » : اللَّهِ مِن شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ؛ و گفت
مختلف وارد شوید؛ و هیچ چیزي را که از طرف خدا (حتمی شده) است از شما دفع نمیکنم. حکم، جز براي خدا نیست؛ تنها بر او
ص: 129 «. توکّل کردهام؛ و همه توکّل کنندگان پس باید تنها بر او توکّل کنند
نکتهها و اشارهها
1. با موافقت مشروط یعقوب، برادران موفق شدند بنیامین را به همراه خود به مصر ببرند؛ هنگام حرکت، پدرشان سفارشهایی کرد
که در این آیه آمده است. 2. درباره اینکه چرا یعقوب به فرزندان دستور داد از چند دروازه وارد شوند، مفسران قرآن چند دیدگاه
دارند: الف- برادران یوسف جمالی زیبا و قامتهایی رشید داشتند و یعقوب میخواست آنان را از چشم زخم دیگران حفظ کند.
ب- ورود هم زمان یازده برادر رشید به مصر، توهمانگیز، خطرآفرین و حسادت برانگیز بود و از این رو، دستور داد از چند دروازه
ج- یعقوب علیه السلام با علم الهی میدانست و از اشارات سخنان فرزندانش دریافته بود که یوسف در مصر است؛ .«1» وارد شوند
بنابراین، دستور داد از چند دروازه وارد شوند تا یوسف و بنیامین فرصت ملاقات پیدا کنند. البته با توجه به آیات بعدي و اشاره به
3. مقصود از توکّل آن است .«2» علم یعقوب و تحقق ملاقات خصوصی یوسف و بنیامین، به نظر میرسد احتمال سوم قويتر است
که انسان تلاش و برنامهریزي کرده و از اسباب عادي استفاده نماید، ولی همه تأثیرها را از آنها نداند بلکه تنها بر قدرت بیکران
الهی تکیه و اعتماد کند و همه تأثیرها را از او بداند. ص: 130
آموزهها و پیامها
1. در کارها و سفرها محاسبهگر بوده و برنامهریزي نمایید؛ سپس بر خدا توکّل کنید. 2. تنها به خدا تکیه و اعتماد کنید. 3. حاکم
مطلق هستی خداست و اگر ارادهاي حتمی کرد که کاري انجام دهد، هیچ چیز نمیتواند مانع آن شود. *** در آیه 68 به ورود
وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا کَ انَ یُغْنِی عَنْهُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ إِلَّا » . فرزندان یعقوب به مصر اشاره کرده و میفرماید: 68
حَاجَ ۀً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَ َ ض یهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنهُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ؛ و هنگامی که از همان جایی که پدرشان به آنان
فرمان داده بود وارد شدند، هیچ چیزي را که از طرف خدا (حتمی شده) است از آنان دفع نمیکرد، جز اینکه خواستهاي در دل
«. یعقوب بود، که انجامش داد؛ و قطعاً او بخاطر آموزشی که بدو داده بودیم، دانشمند بود؛ و لیکن بیشتر مردم نمیدانند
نکتهها و اشارهها
1. در این آیه بیان شده که فرزندان یعقوب طبق دستور پدر از چند دروازه وارد مصر شدند و خواسته باطنی یعقوب (ملاقات
صفحه 58 از 87
خصوصی یوسف و بنیامین) تحقق یافت. 2. از این آیه استفاده میشود که اطاعت از پدر آنقدر نیکو است که خدا در قرآن کار
3. در این آیه بیان شده که یعقوب با فرزندان یعقوب را با آن توصیف میکند. ص: 131
عالم غیب در ارتباط بود و خدا علومی را به وي آموزش میداد؛ بنابراین، شاید او از همین راه میدانست که یوسف در مصر است
و با دستور خود زمینه ملاقات یوسف و بنیامین را فراهم ساخت.
آموزهها و پیامها
1. پیامبران الهی از سوي خدا داراي علوم غیبی هستند. 2. بیشتر مردم مطالب پشت پرده حوادث را نمیدانند (از این رو خطا
میکنند.) 3. توصیههاي پدر را انجام دهید (که در نهایت به نفع شماست.) *** در آیه 69 به ملاقات یوسف با برادرش (بنیامین)
وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَی یُوسُفَ ءَاوَي إِلَیْهِ أَخَ اهُ قَالَ إِنِّی أَنَاْ أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛ و هنگامی که » . اشاره شده و آمده است: 69
در حقیقت من، خود برادر تو هستم! پس » : (برادران)، بر یوسف وارد شدند، برادرش (بنیامین) را در آغوش خود گرفت، (و) گفت
«! از آنچه (برادران) همواره انجام میدادند، اندوهگین مَباش
نکتهها و اشارهها
1. بر طبق معمول وقتی برادران به مصر رسیدند و به ملاقات یوسف علیه السلام رفتند، گزارش دادند چگونه پدرشان یعقوب را
راضی کردهاند تا برادر کوچکشان بنیامین را با آنان به مصر بفرستد، و اینک به وعده خود وفا کردهاند. یوسف نیز که انسان
مهماننوازي بود، از آنان پذیرایی کرد ص: 132 و صحنه مهمانی و شام و خواب را طوري
ترتیب داد که بنیامین در نزد او جاي بگیرد. 2. از آنجا که بنیامین براي تنها برادر مادري خود یعنی یوسف ناراحت بود، یوسف او
است، و در اینجا « شدّت » و « ضرر » در اصل به معناي « لا تَبتَئِس » را دلداري داد و در خلوت، حقیقت را براي او بازگو کرد. 3. واژه
4. مقصود از کارهاي برادران که بنیامین را ناراحت میکرد، بیمهريها و نیرنگهاي آنان .«1» به این معناست که اندوهگین مباش
بود که همگی به زیان خود آنان تمام شد. 5. از این آیه و آیات بعد استفاده میشود که یوسف این بار نیز خود را به برادرانش غیر
از بنیامین معرفی نکرد، و این بدین جهت بود که خدا میخواست آزمایش یعقوب کامل و صبر او در برابر از دست دادن فرزند دوم
نیز امتحان شود و او به آخرین حلقه تکامل خویش دست یابد.
آموزهها و پیامها
1. یوسف از روش طبقهبندي اطلاعات استفاده کرد و برخی اسرار را که به بنیامین گفت، براي برادران دیگر ابراز نکرد. (شما نیز از
این شیوه در زندگی استفاده کنید) 2. مظلومان از اعمال خطاکاران خیلی ناراحت نباشند؛ زیرا عاقبت نیک براي آنان است. ***
. ص: 133 در آیه 70 به نقشه جداکردن بنیامین از برادرانش اشاره شده و آمده است: 70
فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَۀَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُ مْ لَسرِقُونَ؛ و هنگامی که آن (برادر) ان را با »
اي کاروان [یان ، قطعاً » : بارهایشان مجهّز ساخت، جام (سلطان) را در بارِ برادرش (بنیامین) گذاشت، سپس ندا دهندهاي بانگ زد
«. شما دزد هستید
نکتهها و اشارهها
1. بر طبق گزارش مفسران یوسف به برادرش گفت: آیا دوست داري نزد من بمانی؟ پاسخ داد: آري، ولی برادرانم راضی
صفحه 59 از 87
نمیشوند؛ زیرا به پدر قول دادهاند مرا باز گردانند. یوسف گفت: غصه مخور که من نقشهاي میکشم تا آنان ناگزیر شوند تو را نزد
یوسف هنگامی که براي هر یک از برادران یک بار غلّه آماده میکردند، دستور داد ظرف مخصوص پادشاه را در .«1» من گذارند
بار برادرش بنیامین بگذارند تا بتواند او را در مصر بازداشت کند و نزد خود نگهدارد. 2. مأموران جیرهبندي مواد غذایی هنگامی
تفسیر قرآن مهر (ویژه «2» . که مشاهده کردند پیمانه سلطان گم شده است، یکی از آنان فریاد زد: شما اهل قافله دزد هستید
3. در مورد اینکه چگونه بیگناهان به سرقت متهم شدند، چند پاسخ داده شده است: یکم، این کار با جوانان)، ج 24 ، ص: 134
توافق بنیامین و متّهم اصلی نیز او بود؛ زیرا پیمانه در بار او پیدا شد؛ پس در نظر یوسف و بنیامین این تنها یک صحنهسازي بود و
تهمتی نیز به سایر برادران وارد شد و آنها تنها به مدت کوتاهی نگران شدند. دوم، گوینده این سخن در قرآن مشخص نیست و
امکان دارد گوینده از کارگزاران یوسف باشد که میپنداشتند فرزندان یعقوب پیمانه را سرقت کردهاند و از این رو، به همه آنها
نسبت دزدي دادند؛ البته چنین نسبتی به آنان درست نبود، ولی کارگزاران آگاهی نداشتند. سوم، به باور برخی مفسران، مقصود از
نسبت دزدي در اینجا همان دزیده شدن یوسف توسط برادران در گذشته بوده است و از این رو، فریاد زدند پیمانه سلطان گم شده
و این «1» است، ولی نسبت دزدي را به طور مستقیم به آنان ندادند. البته این احتمال در صورتی است که یوسف اعلام کننده باشد
نیز تعبیر شده « پیمانه » به معناي ظرف آبخوري است و در این آیات از آن به « سِقایه » با ظاهر آیه چندان سازگاري ندارد. 4. واژه
است و به نظر میرسد در آن سال خشکسالی و کمبود مواد غذایی، پادشاه دستور داده بود مواد غذایی را با ظرف گران قیمت
ص: 135 .«2» آبخوري خودش پیمانه کنند تا مردم به اهمیت کار پی ببرند
آموزهها و پیامها
1. صحنهسازي براي مصلحت مهم، و نسبت دادن دزدي به کسی که پیشتر توجیه شده، جایز است. 2. براي رسیدن به اهداف حق،
نقشه بکشید و با زیرکی عمل کنید. *** در آیات 71 تا 73 به گفتمان برادران یوسف با مأموران دولتی مصر اشاره کرده و
قَالُواْ وَأَقْبَلُواْ عَلَیْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ* قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَن جَآءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَاْ بِهِ زَعِیمٌ* قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ » .73 - میفرماید: 71
چه چیزي گم » : عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کُنَّا سرِقِینَ؛ (برادران) در حالی که رو به سوي آن (مأمور) ان کردند، گفتند
جام:) پیمانه سلطان را گم کردهایم، و براي کسی که آن را بیاورد، یک بارِ شتر (جایزه) است؛ و من ضامن ) » : گفتند *«!؟ کردهاید
به خدا سوگند، یقیناً میدانید که (ما) نیامدهایم تا در این سرزمین فساد کنیم؛ و ما دزد » : برادران) گفتند ) *«. آن (جایزه) هستم
«! نبودهایم
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف از نسبت دزدي که به آنان داده شد، سخت ناراحت شدند و وحشت کردند و تلاش نمودند تا بیگناهی خود را
اثبات کنند و از مصر رهایی یابند. 2. پیمانه پادشاه یا بسیار گرانقیمت بوده یا اهمیت زیادي داشته است و معمولًا حکومتها در
مورد دزدیده شدن اموال حکومتی، به ویژه اگر ص: 136 منسوب به شخص پادشاه باشد،
« اللَّه » بسیار حسّاس هستند و از این رو بود که یک بار شتر جایزه براي یابنده پیمانه تعیین کردند. 3. از آنجا که برادران یوسف به
یاد کردند، روشن میشود که آنان افرادي دیندار و معتقد به خدا بودهاند. 4. در این آیات اشاره شده که دستگاه حکومتی مصر
سابقه فرزندان یعقوب را میدانست که یک بار دیگر نیز براي خرید آذوقه به مصر آمدهاند، ولی اهل سرقت و فسادگري نبودهاند.
در اقوام پیشین نیز وجود داشته است؛ زیرا براي گمشده خود جایزهاي تعیین کردند و قرار « جُعاله » 5. از این آیه استفاده میشود که
شد هر کس پیمانه پادشاه را بیاورد، یک بار شتر جایزه بگیرد.
صفحه 60 از 87
آموزهها و پیامها
1. متّهم میتواند از مورد اتهام خود بپرسد و بخواهد که به او تفهیم اتّهام کنند. 2. براي پیدا کردن گمشدهها میتوان جایزه تعیین
کرد و ضمانت پرداخت گذاشت. 3. قصد سوء نداشتن و حُسن سابقه، شاهدي براي بیگناهی بهشمار میآید. *** در آیه 74 و 75
قَالُواْ فَمَا جَزؤُهُ إِن کُنتُمْ کذِبِینَ* قَالُواْ جَزؤُهُ مَن وُجِ دَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ » . به تعیین کیفر دزدي پیمانه اشاره شده و آمده است: 74 و 75
کیفرش (آن است » : برادران) گفتند ) *«؟ اگر دروغگو باشید، پس کیفرش چیست » : جَزؤُهُ کَذلِکَ نَجْزِي الظلِمِینَ؛ (مأموران) گفتند
تفسیر «. که) هر کس (پیمانه) در بارِ او پیدا شود، پس (بندگی) وي، کیفر آن خواهد بود؛ (ما) ستمکاران را اینگونه کیفر میدهیم
قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 137
نکتهها و اشارهها
1. از این آیات استفاده میشود مأموران دولتی مصر در پی آن بودند که مقدار کیفر دزد را در نزد برادران یوسف، یعنی در
سرزمین کنعان، بدانند تا کیفر را بر اساس قانون خودشان در نظر بگیرید. 2. مجازات سرقت در نزد مصریان، زدن و به زندان
یا) به «1» افکندن بوده است، ولی مجازات سرقت در نزد مردم کنعان این بود که دزد را (به طور موقت به مدت یک سال بازداشت
بردگی میگرفتند. 3. اگر قانون مجازات سرقت مصر درباره بنیامین اجرا میشد و بنیامین زندانی میگشت، یوسف به هدف خود
نمیرسید، ولی اگر قانون مجازات سرقت کنعان اجرا میشد، یوسف میتوانست بنیامین را به بهانه بردگی نزد خود نگهدارد.
یوسف نقشه خود را به گونهاي طراحی کرد که قانون کنعان اجرا شود، و از این رو، نخست دستور داد از برادرانش اعتراف بگیرند
و سپس آنان را به اجراي آن ملزم کرد. 4. از این آیه استفاده نمیشود که بردگی کیفر دزدي در ادیان آسمانی گذشته میباشد،
بلکه این مطلب عادت مردم کنعان بوده است؛ همانگونه که در تاریخ میخوانیم برخی اقوام خرافی نیز بدهکارانی را که
ص: 138 .«2» نمیتوانستند بدهی خود را بپردازند، به بردگی میگرفتند
آموزهها و پیامها
1. حاکم در صورتی که صلاح بداند، میتواند بیگانگان را بر طبق قوانین کشور خودشان محاکمه کند. 2. دزدي نوعی ستمکاري
فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ » . است. *** در آیه 76 به بازرسی اموال فرزندان یعقوب و پیدا شدن پیمانه سلطان اشاره شده و آمده است: 76
وِعَآءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَآءِ أَخِیهِ کَ ذلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُ ذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّآ أَن یَشَآءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجتٍ مَّن
نَشَآءُ وَفَوْقَ کُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِیمٌ؛ پس (یوسف) قبل از ظرف برادرش، به (کاوش) ظرفهاي آن (برادر) ان پرداخت؛ سپس آن را از
ظرف برادرش بیرون آورد؛ این گونه براي یوسف نقشه کشیدیم! در آیین سلطان (مصر جایز) نبود که برادرش را (به گرو) بگیرد،
«. جز آنکه خدا بخواهد. رتبههاي هر کس را بخواهیم (و شایسته بدانیم) بالا میبریم؛ و برتر از هر دانشمندي، دانایی است
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف به دزدي پیمانه پادشاه متّهم شده بودند؛ از این رو، لازم بود که بارها و اموال آنان جستجو شود، و یوسف که
میدانست پیمانه در بار بنیامین است، براي آنکه نقشه او معلوم نشود، نخست بارهاي برادران را جستجو کرد و در نهایت، پیمانه را
2. هنگامی که پیمانه سلطان در بار بنیامین پیدا شد، همه از بار بنیامین بیرون آورد. ص: 139
برادران تعجب کردند و زبان به سرزنش او گشودند؛ زیرا بر طبق ظاهر، بنیامین آن را سرقت کرده بود و مایه سر شکستگی آنان نزد
صفحه 61 از 87
عزیز مصر شده بود. 3. در این آیه اشاره شده که یوسف بر طبق آیین و قوانین پادشاه مصر نمیتوانست بنیامین را نزد خود نگهدارد
4. واژه «1» . (زیرا کیفر سرقت در مصر، زدن و زندان بود.) مگر آنکه طبق نقشهاي که خدا به یوسف الهام کرد، عمل میکرد
در اینجا به معناي طرح و نقشه است. 5. از این آیه استفاده « کید » در اینجا به معناي آیین و قوانین پادشاه مصر است، و واژه « دین »
میشود مقامات معنوي نیز درجات و سلسله مراتب دارد و هر کس همچون یوسف از آزمایش سربلند بیرون آید، درجه او بالاتر
میرود. 6. از این آیه استفاده میشود که دانش بشري محدودیت و مراتب و درجاتی دارد، (و داناي مطلق خداست و تنها او از همه
چیز آگاه است)
آموزهها و پیامها
1. نقشههاي یوسف، همگی الهامات الهی بوده است. 2. مأموران اطلاعاتی و بازرسی به گونهاي عمل کنند که موجب شک متّهمان
3. در هر کشوري باید در چهارچوب قوانین همان کشور عمل شود. *** ص: «2» . نشود
قَالُواْ إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِن قَبْلُ » . 140 در آیه 77 به تهمت برادران به یوسف و پاسخ اجمالی او اشاره شده و آمده است: 77
اگر [بنیامین دزدي کند، پس » : فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرُّ مَّکَاناً وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِ فُونَ؛ (برادران) گفتند
و یوسف آن (ناراحتی) را در درون خودش پنهان داشت، و آن را براي آن «. تحقیقاً برادرش (یوسف نیز) قبل از [او] دزدي کرد
«. شما از نظر منزلت بدترین (مردم) هستید! و خدا به آنچه وصف میکنید، داناتر است » : (برادر) ان آشکار نکرد؛ (و) گفت
نکتهها و اشارهها
1. برادران براي تبرئه خود و توجیه کار بنیامین، یوسف را به دزدي متّهم کردند و حساب بنیامین و یوسف را که از یک مادر
بودند، از حساب خودشان جدا نمودند. 2. مفسران احتمال دادهاند که دستاویز تهمت دزدي به یوسف این بوده است که یوسف بعد
از وفات مادرش نزد عمهاش زندگی میکرد و او سخت به یوسف علاقمند بود، هنگامی که یعقوب علیه السلام خواست او را از
عمهاش باز گیرد، او شالی را بر کمر یوسف بست و ادعا کرد که آن را دزدیده است و در نتیجه، طبق قانون کنعان توانست یوسف
یوسف کمربند را ندزدیده بود، ولی این مطلب دستاویزي براي برادران او شد که نزد عزیز .«1» را تا مدتی دیگر نزد خود نگه دارد
3. یوسف صدّیق علیه السلام براي جدا کردن مصر یوسف را به دزدي متّهم کنند. ص: 141
بنیامین از برادران خلافکار، حاضر شد تهمت آنان را تحمّل کند و در برابر سخنان نیشآلود آنان هیچ نگوید، در حالی که عزیز
مصر بود و میتوانست برادرانش را به جرم دروغگویی تنبیه کند، و این شکیبایی فوق العاده یوسف و بزرگواري او را نشان
و مقصود او یا آن بود که شما در نزد من از نظر مقام بدترین مردم «. شما بدترید » : میدهد. 4. یوسف به برادران خلافکار گفت
البته احتمال اول با ظاهر آیه و حال .«1» هستید، و یا منظور او این بود که شما از آن کسی که این نسبت را به او میدهید، بدترید
یوسف مناسبتر است.
آموزهها